۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

در جواب به چارلی چاپلین و در رد نظریه انیشتن

صبح داشتم میومدم بیرون از خونه بیرون یه صد تومن پول نقد میخواستم همون اول صبحی برم بدم جایی، زنه رو از خواب بیدار کردم که بهم پول بده... بعد از اینکه ده دقیقه ، یک ربع سعی کرد من رو منصرف کنه گفت:"برو اون جعبه سیاه از طبقه سوم کمد بیار"، رفتم آوردم. در جعبه رو وا کرد از توش یه جعبه دیگه در آورد گرفت جلو صورتش یواشکی با انگشتش توش یه چیزایی جا به جا کرد بعد یه چشمی توش نگاه کرد و مطمئن شد، بعد زل زد تو چشمام گفت:"این اولین و آخرین باره ها!!!، دیگه تو پیش من پولی نداری" بعد عینه این تردستا یه بسته هزاری در آورد بهم داد!

خوب هرچی فکر کردم دیدم زنه نه تنها حساب بانکی داره بلکه ترجیح میده خرید هاشم الکترونیکی انجام بده پس، مطمئنا احتمال اینکه هنوز به نظام بانکی کشور و سیستم پس انداز آشنا نشده باشه خیلی دور از ذهنه!!! واسه همین تنها احتمالی که به ذهنم رسید اینه که تحت تاثیر "فرینج*" تصمیم گرفته که به گذشته سفر کنه.
امروز تو فکر افتادم مثله این مادر بزرگای سه هزار ساله یه صندوقچه براش بخرم یکی از اون قفل برنجیای ده کیلویی با کلیدای فولادی سیاه هم روش بذارم تا این خانم مهندس ما سفر در زمان خودش رو تکمیل کنه. هنوز وقت نکردم راجب به کارش تحلیل درست و حسابی بکنم و وقت صحبت با همدیگه رو هم پیدا نکردیم، اما فکر می کنم این کارش جوابیه به مسافر زمان چارلی چاپلین** و در رد نظریه انیشتن***.

پ.ن*فرینج یه مجموعه داستانی تلویزیونی  در مورد علوم غریبه هست، که از کانال فاکس و با یک روز تاخیر تلویزیون خونه برارد خانومم اینا با زیر نویس فارسی پخش میشه
پ.پ.ن**مسافر زمان چارلی چاپلین یه خانومه تو یکی از فیلمای چارلی چاپلین که به نظر میرسه داره با یه تلفن همراه صحبت میکنه. واسه تنویر افکار عمومی لینک یوتیوپش رو در پست قبل گذاشتم.
پ.پ.پ.ن***نظریه سفر در زمان انیشتن میگه اگه انسان از سرعت نور عبور کنه میتونه خودش رو در آینده ملاقات کنه اما سفر به گذشته هیچ راهی نداره، که البته زنه انگار داره یه راهایی پیدا می کنه!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر