۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

وقتی کسی پست نمی دهد

الان چهار ماه و ده روز از عقدمون و دو سه ماه از تاسیس بلاگمون میگذره و کم کم وبلاگ نویسیمون داره کم رنگ میشه! ماهگرد برگزار نمیشه و سر چیزای بیخود جر و بحثی نمیشه.البته این آخریش خوبه اما باز یه تغییره که شاید با توجه به اصل موضوع نگران کننده باشه.
اصلا این ایده وبلاگ نویسی از اولشم واسه همین بود. واسه این بود که اصل قضیه یادمون نره. که بنویسیم و اگه نتونستیم سر چیزایی که نوشتیم واستیم لااقل هر از گاهی کنار نوشته هامون سر خودمون واستیم.
من و زنه نه دعوا کردیم نه قهر و نه هیچ چیز دیگه، حتی تازگی دهن به دهنم نیومدیم، الکی نگران نشین. حتی دپرس هم نیستیم، خدا رو شکر عینه فیلمای هالیوودی صبح میزنیم از خونه بیرون اکشن ، اکشن ، بیزی و بیزنس خسته میام خونه با هم نهار شاد و خندون و خسته میزنیم گاهی یه چرت میخوابیم و اگه واسه بعد از ظهر برنامه ای نداشته باشیم یه سره یه عالمه گزینه مهمونی ، دور همی و خرید و کارای بیرون داریم که اصلا وقت دپرس شدن نداریم. اصلا از بس بعضی اوقات همه چی خوب میگذره خسته میشیم دیگه نمی دونیم چیکار کنیم دپ میشیم (به جز دپرشن های گاه و بی گاه زنه که خودشم دلیلشو نمیدونه). اما خوب آدم یادش میره... خیلی زودم یادش میره و عادت میکنه. و قبل از هر چیز به فراموش کردن عادت میکن. به کار، نگاه های سرد، سکوت ها من واسه این روزای خوب دلواپسم، واسه همینم امروز با دل نگرانی نوشتم:
"یادم باشه وقتی کسی پست نمیده، ایرادی نداره اما نگرانی داره"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر