دیروز میلاد اومد خونمون کارشو انجام بدم . اول کلی نقشه های پرینت شده درست ودرمون گذاشت جلوی من ...بعد یه نقشه با مداد کشیده ساده گذاشت جلوم گفت این کار اصلیم از رو این توضیح بده..!!! اونا نقشه هایی بود که قبلا بهش داده بودم...بعد منو نشونده سر کار.. خودش با شوهره نشسته ماساژ درمانی میکنه کلی راهای درمانی که طی کلاسایی که میره رو داشت رو شوهره امتحان می کرد توضیح می داد... شوهره هم اصلا دوست نداره ولی بر عکس داداشم خیلی دوست داره واسه همین شوهره رفت داداشه رو آورد ....بعد از داداشه نوبت شوهره بود اون می گفت من می ترسم نمی خوام ...اینام به زور قلنجش رو شکوندن...حالا میلاد هم هی تند تند از این دکتر تعریف می کنه.. وهمچنین از خودش که قرار تا چند وقت دیگه دیپلم ماساژ درمانی بگیره....تو این گیرو دار داداشه انگار رفت مطب دکتر کل درد و مرض هاشو توضیح می داد...میلاد هم همه رو می گفت : آره درمان میشه.!!!
پ.ن : این آقا میلاد ما رشته اش عمران واسه همین اومد که من نقشه هاشو درست کنم... و گرنه کارش خیلی هم درسته....
آقای مهندس عمران ِدکتر ماساژور :دی
پاسخحذفالان داداشه درمان شدن؟!
مرده الان سالم هستن؟!نگران شدم :-"
داداشه که درمانهنوز نه..قرار بره براش وقت بگیره....شوهره هم به زور خودشو از دست اونا نجات داد!!
پاسخحذفشوهره بیماریش لا علاجه
پاسخحذفآخیشش
دلم سوخت براشش
بیماریش درمون نداره ه ه
اینم بگو که میلاد اگه خوب به تمریناتش ادامه بده تا شش ماه دیگه میتونه از زمین بلند شه. دقت کنید. نه اینکه دستاشو بزاره زمین و سر پا واسته ها، دقیقا یعنی عینه این بودایی ها بشینه چشاشو ببنده و یه نیم متر بره هوا... به مرگه خودم راست میگم، خودش گفت.
پاسخحذف