۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

سوژه; داغ داغه

همین الان می خواستم راجب به یه قضیه بنویسم که زنه از پشت گردنم و گرفت و شروع کرد نیشگون گرفتن. برگشتم دیدم دفتر شعر سابقمو باز کرده داره شعراشو میخونه و من و باز جویی می کنه... همین الانم نشسته داره بر بر نگاه میکنه منتظر پستم تموم شه تا دخلمو بیاره... میگه ستاره رو هم بنویس; چشم.
اسم دفتر شعر سابقم دفتر ستاره بود. دفتر شعرام اسم های مختلف داشتن "مقصر"، "آسمون" و... تا بعد که خانومو دیدیم سوراخ شعر گفتنمون بسته شد. حالا بگزریم. (خودش میگه :"اینقدر که من با احساسم") این شعر های دفتر مقصر و بعضی از شعر های دفتر ستاره سفارشی بودن. یعنی بچه ها تریپ میریختن به من می گفتن حالا شعرشو بگو. الان گیر داده میگه "ستاره کیییییییی بود؟" ... وایییی بازم صداش بلند شد . برم ببینم دیگه چی دیده.......

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر