۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

جایی برای وبلاگ نویس ها نیست

خوب ; از قرار زنه هم راه افتاده . دیگه از این به بعد مجبورم هر اتفاقی افتاد سریع بیام پست بدم که زنه اتفاقات من و پست نکنه، که فکر نکنم بشه... یا اینکه از این به بعد تعداد حرکات رو هم کیفی هم کمی افزایش بدم تا پست های من پست های خانومو بگبره.
فکرشو بکنید من و زنه اتفاق واسه پست دادن کم بیارییم ، واسه کم نیاوردن چه ها که بکنیم. فکرشو بکنید ، اول از کارای خلاف سبک شروع می کنیم. مثلا جیب بابا مامان یا خواهر برادر و می زنیم. کم کم میریم تو مایه های سنگین تر ، مثلا دستشویی میریم سیفونو نمی کشیم. می ترسم چند روز دیگه یکی رو تو خواب خفه کنیم... فکرشو بکنید تی وی میان مصاحبه میگن انگیزتون از قتل باجناقتون چی بود؟ میگیم :"میخواستم پست بدم!".
نمیدونم چرا یاد فیلم "جایی برای پیر مرد ها نیست"(No Country For Old Man) افتادم!

۲ نظر: