۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

کباب زوری

زنه:
دیروز مهمونی بودیم خونه یکی از آشناهای ما...... موقع رفتن ....ما با ماشین خواهره من رفتیم مرده بنزین آزاد زد به ماشین فکر کنین کل مهمونی رو از اول تا آخر فقط گفت پول منو بدین اونم جلوی صابخونه اونم رودربایستی دار.... فکرکنید حتی دیگه به صابخونه هم گفت اینا که پول منو نمیدن شما بدین حداقل......حالا جالب اینجاست که اونا فکر می کردن این جدی می گه... آخرش پول آوردن که بهش بدن.... من که مرده بودم از خنده....
موقع افطار غذا کم می خورد بهش هی گفتن چرا تعارف می کنی بخور؟ مرده جواب میده من می خوام شام کباب بخورم الان زیاد نمیخورم که سرم کلاه نره حالا شام اصلا کباب نیستا..... اینقدر گفت تا آخرش براش کباب درست کردن علاوه بر غذا های دیگه.......

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر