۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

خرمگس

زنه:
شوهره جمعه امتحان داره و چون امروز مهمونی دعوتیم ...دیشب همت کرده بشینه درس بخونه....خبرها حاکی از اینه که: نزدیکای ساعت 2 بوده وشوهره با جیغ بدوبدو میره دم اتاق مامانش اینا و مامانشو بیدار می کنه میگه یه حیوون تو اتاقمِ دقت کنید حیوون.... مامان هم میگه من سرم درد می کنه می خوام بخوابم ولی شوهره پا به زمین می کوبه که من نمی تونم درس بخونم و کلی خودشو لوس می کنه.... مامان بیچاره هم از خواب پا می شه می ره تو اتاقش..... با کلی تمهیدات..... فکر می کنید چی اونجا پیدا می کنه یه دونه خر مگس

۴ نظر: