۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

دو دو تا میشه پنجاه و شش هزار و هفتصد

دیشب با اراذل و اوباش رفتیم شام بیرون ( حالا نه اینکه ما هیچوقت شام بیرون نمیریم! ) و رستوران گذاشتیم رو سرمون ( نه اینکه هیچوقت نمیزاریم! ). سوژه های بحث هم صحبت نکردن در مورد سوژه ازدواج علی و مسئله خطیر دنگ شام بود. خلاصه بعد از اینکه رستوران سنتی رو تا مرز نابودی پیش بردیم نوبت حساب کردن دنگ های شام رسید. فاکتور شده بود 56700 و ما هر جور حساب می کردیم و همه هم یه چیزی بیشتر پول مبزاشتیم بازم پول کم میومد. نه صد تومن دویست تومن! 10000 تومن! خلاصه بعد از کلی تلاش حرکت ضفرمندانه میثم در گذاشتن 2000 تومن دنگ بیشتر بقییه رو هم دست به جیب کرد. تا اونجا که کاوه هم نزدیک بود 100 تومن پول اضافه تر بده. البته فقط تا همون نزدیک بود اومد و تلاشش هیچوقت عملی نشد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر