۱۳۸۹ بهمن ۲۹, جمعه

فرق فتخ با فدق

نه به اینکه یه بار دلت میخواد پست بدی، سوژه پیدا نمیشه نه به اینکه سوژه داره بیداد میکنه اینترنت راه نمیده! همین یه جمله رو نوشتم پیلم در اومد. این لبتاپ برادر زاده زنه مکینتاش سیستم آملشم اپله، جای کلمه های فارسیش فرق میکنه! من همین یه فرق رو صد بار نوشتم : فدض، فدق، فتخ، ... تا جونم در اومد شد فرق. همین وضع رو برو واسه الباقی کلمات. تا همین جا نیم ساعت طول کشید. حتما میگید خو جونت در آد! چه کاریه الان پست بدی. اولا از ۲۴ بهمن شبکه کند ه ، بلاگر هم کر کرش پاییهنه، ما هم داریم خماری میمیریم. انگار وزیر ارتباطات هم ما دو تا میخونه و نمی تونه تو بلاگر راحت کامنت بزاره داده بلاگر قطع کنن که ما بریم یه سرویس دیگه. البته هنوز من رو نشناخته. زنم شیش ماه داره میگه من زیر بار نمیرم تو که تویی (جنبه داشته باش فیلتر نکن مارو). حالا اینا همه یه طرف این ۶ روز سوژه داره بیداد میکنه: امیر خاطر خواه همسایشون شده. خودش میگه اینبار دیگه جدییه... اما نمیخواد بگیرتش! از بس که امیر با جنبست! سیروس کمر درد گرفته... سه روزه نمی تونه بشینه. میاد شرکت عینه پاندول چندبار تکون میخوره و میگه من دیگه باید برم. یا سرپاست یا خوابیده (به ادعای خودش) دستشویی هم نمیره (به تحلیل من)! زن برادر زنه تو وبلاگشون راجب به من نوشته... این مهم نیست، خودم میدونم. اما نوشته برادر زنه من و می خواد! کم آوردین؟!

و اما الان ما خونه برادر زن بزرگم هستم. تهران. من ، برادر زن کوچیکه با زنه با یه کوله بار کوله و چمدان نزدیک بود تو  پارکینگ برجشون گم شیم و همونجا بپوسیم. یعنی حداقل این دو روز مرخصی رو باید تو پارکینگ می گذروندیم که طی جان فشانی های برادر زنه نجات پیدا کردیم. من برم الان غرغر زنه در میاد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر