۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

من می نویسم برادر زن شما بخوانید فردوسی!

صبح برادر زنه زنگ زده من رو تهدید میکنه! بعد زنش زنگ زده تهدید کرده  اگه تا ظهر یه پست جدید ننویسی حرفات رو پس نگیری دیگه خودت می دونی... منم تو اوج کار یه وقتی خالی کردم هرچی سعی کردم سایت رو باز کنم پست بدم، نشد که نشد! الان که دارم پست می دم با لب تاپ همکارم کانکت شدم و وسط جلسم!

خوب الان چی باید بگم! ای کارشناسان ارشد ادبیات پارسی... حافظ... سعدی... نظامی... ای برادر زن و زن برادر زن فارسی بلد...! خوبه؟ خو چی بگم؟

حالا اینا همه هیچی... تو اجتماعی که طرف جرات نداره تو وبلاگ شخصیش پست بنویسه شما بیان بریزین خیابون شعار روشن فکری بدین... جو ندین... سیاسی نمی گم... اجتماعی می گم. وسط جلسم جو من و گرفته بعدا سر وقت میام پست می دم.



۱ نظر: